سفر به مشهد وديار مادري
عزيرم هفته گذشته رفتيم مشهد وخيلي خوش گذشت. بهترين قسمتش زيارت امام رضا بود
تو پرواز برگشت همش بلند بلند داد مي زدي:چرا خاله (همون مهماندار)غذا نمياره
آخرش هم خوابت برد وكفشاي كوچولوت تو هواپيما زير صندلي جاموند!!!!!!!
رفتيم باغ انگور بابا عزيز با بهاره جون و خاله جون و تو حسابي انگور و زرد آلو نشسته خوردي!!!!!!!!
بابا عزيز هم تورو گذاشت تو فرغون وتا خود باغ تو رو برد. خيلي باحال بود تو همش غر ميزدي كه ميترسي و مي افتي واز اين جور حرفها...........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی