روز پدر
عزيزكم دخمل ناز مامان تصور يك ثانيه دور از تو دهشتناكترين كابوس زندگيمه
روز پدر امسال پيش مادر بزرگ ها وپدر بزرگ هات بوديم ودر لحظه رمانتيك كادوي روز پدر تو خواب بودي عزيزم
برا بابايي يك كيف مدارك داده بودم دوستم باچرم بدوزه
فكر كنم خوشش اومد
ديشب بابايي سر يه مسئله عصباني شد و بلند صحبت كرد تو بلافاصله پرسيدي:بابايي با مامان دوستي؟
بابات گفت: آره
تو گفتي:با مامان دعوا كردي؟
خداييش به جاي ناراحتي كلي خنديدم
ماه مامانيييييييي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی